زنان و فتح قله‌های ادبی جهان
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

زنان و فتح قله‌های ادبی جهان

چند وقتی است که جایزه‌های ادبی را زنان نویسنده درو می‌کنند. گاهی ورود آقایان نویسنده کاملا ممنوع می‌شود و همه جایزه‌ها به خانم‌ها می‌رسد و گاهی هم یک مرد پیدا می‌شود که بتواند جایزه بگیرد. اما جایزه ملی کتاب آمریکا به دو زن نویسنده رسید و این بهانه‌ای شد که به این موضوع بپردازیم. این سوال برایمان مطرح شد که یعنی یک مرد در آمریکا پیدا نمی‌شود که جایزه ملی کتاب کشورش را بگیرد؟ واقعا مردهای آمریکایی کجا رفته‌اند؟ یک نویسنده هم به اسم فیلیپ راث دارند که از ترس گفته می‌خواهد بازنشسته شود. احتمالا جوهر «کیبوردش» خشکیده و دیگر نمی‌تواند بنویسد. وگرنه یک نویسنده حرفه‌ای که نان شبش را با نوشتن تامین می‌کند، نمی‌آید و یک‌دفعه نوشتن را بگذارد کنار و نان شبش را باد هوا کند. (یعنی حتی نمی‌تواند نانش را آجر کند.) حالا به همین مناسبت سری زده‌ایم به دنیای نویسنده‌های زن و می‌خواهیم بدانیم که جین آستین به چه شیوه‌ای شکسپیر را سنگ روی یخ کرده است.

حدود ۳۲ سال است که آثار لوییس ادریچ با استقبال منتقدان روبه‌رو می‌شود. این نویسنده ۵۸ ساله جایزه کتاب ملی آمریکا را برای رمان (خانه دایره‌ای) «The Round House» به خانه برد. (این جمله را با تاکید می‌نویسیم، چون ممکن است آدم جایزه‌اش را هزار جای دیگر هم ببرد). او یک آمریکایی دورگه است. یعنی یک طرفش سرخ‌پوست و یک طرفش آمریکایی انگلیسی زبان است. او وقتی جایزه را می‌گرفت، گفت: «می‌خواهم از وقار و صبر زنان بومی آمریکا بگویم. این کتاب درمورد بی‌عدالتی بزرگی است که در حق آن‌ها می‌شود. ممنون که با این جایزه مخاطبان این رمان را بیشتر کردید.»

حالا حسابش را بکنید. طرف جایزه می‌گیرد و می‌گوید که بی‌عدالتی می‌شود. حالا جایزه نگیرد چه می‌گوید؟

کاترین بو (منظور بوی بد نیست‌ها!) با کتاب غیرداستانی «در پناه جاودانه‌های زیبا» برنده جایزه کتاب ملی بخش غیرداستانی شد. این کتاب نگاهی است به زندگی هندی‌هایی که در زاغه‌های مجاور هتل‌های مجلل این کشور زندگی می‌کنند. او گفت: «اگر این جایزه معنایی داشته باشد، معنایش را از داستان‌های کوچکی گرفته که در نقاط ناپیدای هند رخ داده‌اند، چراکه این داستان‌های کوتاه به داستان‌های بزرگ ماهیت می‌بخشند، و داستان بزرگ داستان مردمانی است که برعکس زاغه‌نشینان قدرت سیاسی و اقتصادی دارند.

داستان آن‌ها بدون داستان‌های کوچک معنایی ندارد.» (یعنی موقع گرفتن جایزه از این حرف‌های عجیب و غریب نمی‌زدی، می‌گفتند بی‌سوادی؟ می‌گفتند خدای نکرده زبون نداری؟)

زنان نویسنده و اقتصاد

نمی‌دانم کتاب «اتاقی از آن خود» نوشته ویرجینیا وولف را خوانده‌اید یا نه. اگر نخوانده‌اید، حتما بخوانید. اگر هم شروعش کردید، تا آخر بخوانید. از آن کتاب‌هایی نیست که نصفه بخوانید و ولش کنید.

نویسنده در آخر کتاب کلی نتیجه‌گیری می‌کند که به درد می‌خورد، مخصوصا به درد کسانی که فکر می‌کنند که حق زن‌ها خورده می‌شود. (توضیح واضحات: این کتاب در مورد حقوق زنان نوشته شده و اصلا ضد زن نیست. پس قبل از خواندن کتاب، پیش‌داوری نکنید لطفا.)

وولف در این کتاب در مورد شکسپیر و خواهرش می‌نویسد. حالا مهم نیست این داستان واقعیت داشته باشد یا نه. او می‌نویسد که انگار ویلیام (خودمونی شدیم با شکسپیر) یک خواهر داشته. خیلی‌ها خواهر دارند، اما فرق خواهر ویلیام با دیگران در این بوده که او می‌توانسته بنویسد. معمولا در این شرایط می‌نویسند که طرف سر سوزن ذوقی داشته، اما بنده حقیر از ترس و با صدای بلند اعتراف می‌کنم که خواهر ویلیام به اندازه چند خاک‌انداز ذوق ادبی داشته است. سرتان را درد نیاورم، اما به دلیل مردسالاری خانه شکسپیر اینا، خواهر ویلیام نتوانسته استعدادهای خودش را نشان دهد.

اما ویلیام در حالی که دو، سه خاک‌انداز کمتر هوش ادبی داشته، توانسته استعدادهای خودش را نشان دهد و معروف شود. وولف از این ماجرا نتیجه می‌گیرد که زن‌ها استعداد کمتری ندارند، اما به آن‌ها فرصت داده نمی‌شود که این استعدادها را نشان دهند. (و البته نویسنده راست می‌گوید.)

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-زنان و فتح قله‌های ادبی جهان





:: برچسب‌ها: زنان و فتح قله‌های ادبی جهان , زنان نویسنده , زنان نویسنده خارجی ,
:: بازدید از این مطلب : 834
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: