مشاوره کودکان:خلق نیک‌خویی در کودکان
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

خلق نیک‌خویی در کودکان

مشاوره کودکان:زمانی که دانشجوی دانشکده بودم، همسر آینده‌ام جین، روزی به من گفت که روانشناسان معتقدند که شخصیت کودک تا سن سه سالگی او به خوبی شکل می‌گیرد. و من بی‌درنگ گفتم «این مسخره است» – پاسخ من نه بدان سبب بود که در این زمینه چیزی می‌دانستم، بلکه به این علت بود که نمی‌خواستم مفهومی ضمنی را که بر مبنای آن یک فرد نمی‌تواند پس از سه سالگی در حدی که بخواهد تغییر روحیه دهد بپذیرم. جین برای مدتی به عنوان دستیار پاره وقت داوطلبانه در کلینیک اطفال یک روانشناس کار کرده بود که در نتیجه او درباره تئوری رشد کودک بسیار بیشتر از من می‌دانست. تنها مفاهیمی که در اینباره در ذهن داشتم ناشی از پیشداوری‌های شخصی خودم بود. درس روانشناسی که در دانشکده می‌خواندم بیشتر از مقوله اعصاب و انعکاس‌ها و چگونگی یادگیری موش‌های صحرایی بحث می‌کرد- و این یکی از کسل ‌ننده‌ترین درس‌هایی بود که خواندم.

گاهگاه از مادری نامه‌ای دریافت می‌دارم که در آن نگرانی خود را از اینکه فرزند دوساله‌اش مشکلی در غذا خوردن یا توالت رفتن دارد، یا بسیار متکی به والدین است، و یا بیش از اندازه درخواست و تقاضا دارد ابراز می‌دارد. و مادر مضطرب گمان می‌کند که کودک او برای همیشه به همین حال خواهد ماند و او در تربیت فرزند دچار خطایی نابخشودنی شده است. شخصیت چه هنگام شکل می‌پذیرد و آیا پس از آن می‌توان کاری برای تغییرش انجام داد؟ فکر نمی‌کنم که ما هنوز پاسخ‌های دقیق و قطعی بدینگونه پرسش‌ها را بدانیم، با این همه می‌توانیم بوسیله چند تعمیم قابل قبول این نکته ابهام‌آمیز را تا حدی روشن کنیم.

در ابتدا بگویم که من از جمله کسانی هستم که معتقدند خوی ذاتی موجب تفاوت‌هایی در افراد می‌شود. مرادم از خوی، صفات خاص اجتماعی – خوب یا بد- چون شهامت، نادرستی، عقل معاش یا میخوارگی که مردم در سالیان گذشته اغلب آنها را به وراثت نسبت می‌دادند نیست (جالب آنکه وقتی این صفات و خصوصیات بد بودند مادران، خانواده پدر را سرزنش می‌کردند، و برعکس ویژگی‌های خوب را از خانواده خود می‌دانستند. و همین تصور را پدران نیز داشتند!) مقصودم از خوی ذاتی پرجنب و جوش بودن یا آرام بودن، پرخاشگری یا اغماض، توازن یا عدم ثبات حسی، خونسردی یا حساسیت، گستاخی یا محتاطی، و خودسری یا فروتنی است. مسلم است که هریک از این تمایلات و ویژگی‌ها نیز به وسیله تجربیات زندگی می‌تواند قدرت بیشتری پیدا کند.

والدین اینگونه تفاوت‌ها را در طبع و خوی فرزندان، بوضوع می‌توانند در دوقلوها در برابر دشواری‌ها و خطرات و در مقابل مردم دیگر بکلی با هم متفاوت است.

رشد شخصیتدر چهار یا پنج ماه نخستین زندگی نسبتا بر ما روشن نیست. در واقع رفتار و حرکات سه ماه نخست طفل گویای آن است که وی از آنچه پیرامون او می‌گذرد بی‌خبر است. نگاهش با ابهام و تعجب به اینسو و آنسو می‌رود. گویی می‌خواهد بگوید: «من کجا هستم؟ این زندگی چیست؟» با این همه از دو ماهگی به بعد، بنظر می‌رسد که مادر خود را می‌شناسد و بیش از دیگران به او خیره می‌شود و بدینسان چیزهایی از وی می‌اموزد. در سه ماهگی با دقت بیشتر به کسانی که در برابر آنها قرار می‌گیرد می‌نگرد در این هنگام از دیدن مردم اطراف خود بی‌آنکه متوجه باشد آنها از خویشان و دوستانند یا افراد غریبه لذت می‌برد. اما بتدریج شناخت آنها از بیگانگان واضح‌تر می‌شود و در مقابل آنها ناآرام می‌گردد.

مشاوره کودکان:دوران پنج ماهگی تا یک سالگی و یا یک سال و نیمگی در ایجاد گرایش‌های اساسی نسبت به زندگی، شاید مهمترین مرحله باشد. منظور از این گرایش‌ها نه خصوصیات ناشی از آرزوها و جاه‌طلبی‌های دوران بزرگسالی، بلکه پایه و بنیان احساس کودکان نسبت به مردم دیگر و خودشان است. کودکان در این ایام خود را افرادی جدا می‌یابند و در داشتن استقلالی هر اندازه اندک اصرار می‌ورزند- می‌خواهند که خودشان شیشه شیر را به دست گیرند و دقایق متوالی در بغل نباشند: مهمتر از این، از نظر گاه ما، آنان نخستین علایق واقعی خود را نسبت به پدر و مادر نسبت به اینکه کدامیک بیشتر از آنها مواظبت و مراقبت کند بروز می‌دهند. نه‌تنها این قاطع‌ترین رابطه‌ای است که تا این زمان داشته‌اند، بلکه همین خود پرنفوذترین مرحله زندگی آنان است. اگر پدر یا مادری که بیشتر بدانان نزدیک است ناگهان آنها را رها کند و نزد شخص ناآشنایی بگذارد، آشکارا ناراحت می‌شوند و بازگشت پدر یا مادر را طلب می‌کنند. در این دوران والدین آنها را به دنیای مردم دیگر، به دنیای چیزهای دیگر، و شاید بتوان گفت، به خود آنها می‌شناساند. اگر پدران و مادران افرادی گرم و با محبت باشند، کودکان بعدا همین کیفیت را از مردم دیگر انتظار خواهند داشت. محبت و علاقه پدر یا مادر بذر دوستی و دلبستگی را در دل آنها می‌نشاند. واقعیتی که آنها را افرادی خونگرم و با محبت بار می‌آورد و انتظار دوستی و علاقه را از دیگران در آنها به وجود می‌آورد، انگیزه‌ای قوی برای پدید آوردن رفاقت و محبت در مردمی که طی زندگی خویش با آنها سروکار خواهند داشت، در آنان ایجاد می‌کند.خلق نیک‌خویی در کودکان

از طرف دیگر، هرگاه پدر یا مادر آنها به سبب تربیت نادرست طبعی سرد و اندیشه‌ای ظنین آمیز داشته باشد، کودکان نیز در همین جهت پیشرفت روانی خواهند داشت. آنها انتظار دارند که سایر مردم دنیا سرد باشند و از این رو به جنبه‌های مفنی دیده خواهند دوخت. کودکان، در زمینه شناخت مفاهیمی درباره خودشان در این مرحله بدین فرض توسل می‌جویند که آنها اساسا یا مورد توجه دیگرانند یا دیگران از آنها نفرت دارند و در این موقع پایه خوش‌بینی یا بدبینی در روان آنها پدید می‌آید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره کودکان:خلق نیک‌خویی در کودکان





:: برچسب‌ها: خلق نیک‌خویی در کودکان , نیک‌خویی در کودکان , پرخاشگری کودکان ,
:: بازدید از این مطلب : 913
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 خرداد 1399 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: